القرآن و هو الهدی و الفرقان (کتاب)تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان اثر سیداحمدخان هندی، مفسر و از علمای اصلاحطلب و مادیگرا قرن دوازدهم شبه قاره هند است. این کتاب نخستین تفسیری بود که راه تاویل به شیوه عصری را در تبیین مفاهیم قرآن گشود. احمدخان بهگمان خود، آنچه را پیشینیان گفته بودند و با علم و عقل سازش نداشت، فرو ریخت و از نو بنیادی متناسب با فهم روز فراهم ساخت. فهرست مندرجات۲ - معرفی اجمالی کتاب ۳ - نظر خرمشاهی درباره مؤلف ۴ - عقاید و افکار جنجالبرانگیز مؤلف ۴.۱ - منصب نبوت ۴.۲ - معجزه و تاثیر دعا ۴.۳ - ظهور انسان ۴.۴ - ملائکه ۴.۵ - بهشت، دوزخ و آخرت ۴.۶ - نسخ ۴.۷ - آیات الاحکام ۴.۸ - تاویلات سیداحمدخان درباره معجزات ۵ - مقاله سیدجمالالدین درباره تفسیر سیداحمدخان ۶ - ویژگیهای تفسیر ۶.۱ - استناد به تورات و انجیل ۶.۲ - تفسیر آیات طبق علوم روز ۶.۳ - تفسیر مباحث کلامی ۷ - فهرست مقاله ۸ - پانویس ۹ - منبع ۱ - معرفی اجمالی مؤلفسیداحمدخان فرزند محمدتقیخان در سال ۱۸۲۷ م/ ۱۲۳۲ ق در دهلی به دنیا آمد. یکچندی بهعنوان بایگان در دادگاه جنایی وابسته به حکومت استعمار انگلیس در هند، به خدمت مشغول شد. در خاموش کردن مسالمت آمیز در یک شورش انقلابی که هندیان در طی آن، به جان انگلیسیها افتادند، به نفع انگلیسیها کوشید. به پاس این خدمات و تلقی محترمانهای که از انگلیسیها داشت، به اخذ مقرری سالانه و سپس دریافت لقب سر (شوالیه) (سر (با کسر سین بهطور اشباعی) در انگلیسی و شوالیه در فرانسوی، به معنای نجیبزاده و لقب اشراف است) از دولت انگلیس نایل آمد. در پنجاه و دو سالگی که دو فرزندش را برای ادامه تحصیلات به انگلستان برد، دیدن ترقیات شگرفت اروپائیها از نزدیک، اندیشهاش را در مهم شمردن تعلیم و تربیت به سبک جدید و با الهام از فرهنگ غربی، ریشهدارتر کرد. در بازگشت، انجمنی علمی - ادبی و دانشگاهی به سبک دانشگاههای اروپایی در علیگره تاسیس کرد که بر محور آن دانشگاه و فارغ التحصیلان آن، گرایش فکری پیشتازی پدید آمد. [۱]
امین مصری، احمد، زعماء الاصلاح فی العصر الحدیث، صفحات ۱۳۸ - ۱۲۰.
گرایش و نگرش سیاسی و بسیار محافظهکارانه سیداحمدخان متناقض و بیانسجام بود. از یک سو با عزمی جزم از کشیده شدن به عرصه سیاست پرهیز داشت و شعار او آموزش، آموزش بود (که این عزم او به کناره گرفتن از نهضتهای سیاسی، غالبا مورد سوء ظن و تمسخر واقع شده) و از سوی دیگر تردیدی نیست که وی دستآموز سیاست مزورانه انگلیس بوده است. توصیه سیاسی مهم او همین بود که مسلمانان باید با تمسک به ذیل عنایت اسلام، خود یک ملت مستقل و واحدی باشند. اما این تمسک به ذیل اسلام، در عمل، توسل به ذیل عنایت دولت علیه بریتانیا شد. تصور نمیرود که عنوان پر افتخار سر که انگلیسیها در سال ۱۳۰۵ ق/ ۱۸۸۸ م به سیداحمدخان دادند در جهت تحکیم مبانی اسلام و تحقق امت واحده اسلامی بوده باشد. به تعبیر دیگر میتوان گفت: وی توجیه کننده مظالم استعمار انگلیس بوده و دور نیست چنین نقشی را ناخودآگاهانه در پیش گرفته باشد و مراد اصلی او (که شامه و فقه سیاسی پیشرفتهای نداشت) تنشزدایی و ایجاد ائتلاف و تامین آرامش اجتماعی برای با فرهنگتر شدن مسلمانان و جبران عقب ماندگی آنان باشد. ولی همهجا نمیتوان رفتار و گفتار وی را چنین حمل بر صحت کرد؛ از جمله آنجا که میگوید: ... اگر خداوند، اطاعت و دست نشاندگی ما را در قبال نژاد دیگر (انگلیسیها) مقدر کرده باشد، نژادی که آزادی دینی را از ما دریغ نمیدارند و برای ما عادلانه حکم میرانند و صلح و صفا برقرار میدارند و مال و جان ما را حفظ میکنند؛ چنان که انگلیسیها در هند، بر همین نهج رفتار میکنند، بر ماست که خیرخواه آنان باشیم و دست دوستی آنان را بفشاریم.... ۲ - معرفی اجمالی کتابتفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان با تفسیر سوره حمد شروع میشود و با تفسیر سوره نحل پایان میپذیرد. زبان آن اردو است و ظاهراً به عربی یا هیچیک از زبانهای اروپایی ترجمه نشده است. القرآن و هو الهدی و الفرقان (این تفسیر، ۱۶ سوره اول قرآن (تا سوره نحل) را در برمیگیرد و به دست سیدمحمدتقی داعی گیلانی (به طور ناقص) به فارسی ترجمه شده است و در انتشارات علمی در تهران به چاپ رسیده است) نوشته سیداحمدخان هندی، نخستین تفسیری بود که راه تاویل به شیوه عصری را در تبیین مفاهیم قرآن گشود. احمدخان بهگمان خود، آنچه را پیشینیان گفته بودند و با علم و عقل سازش نداشت، فرو ریخت و از نو بنیادی متناسب با فهم روز فراهم ساخت. شهرت این تفسیر، علاوه بر تقدم زمانی آن، [۲]
گولدتسیهر، ایگناتس، مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۴۷.
بدان سبب است که مؤلف آن از پیشگامان اصلاحطلبی در هند بوده [۳]
اختر، وحید، سرسیداحمدخان و اندیشه دینی، ص۵۳ـ۷۹.
[۴]
اکرم، محمد، سرسیداحمدخان هندی و دانشگاه علیگر، ص۸۳ـ۱۰۸.
و از سوی دیگر، مخالفتهای سیدجمالالدین اسدآبادی با آرای وی، بر اندیشمندان اسلامی تأثیر نهاده است.احتمالاً طرح دیدگاههای ویژه و نو در این تفسیر سبب شده است که بدان نسبت «مادیگرایی» دهند [۵]
صدر، موسی و امانالله فرید،تحولات تفسیرنگاری در قرن چهارده، ص۱۹ـ۲۰.
و این امر داوری بیطرفانه را مشکل ساخته است. [۶]
اسدآبادی، سیدجمالالدین، مجموعه رسائل و مقالات، ص۱۸۹ـ۱۹۶.
[۷]
ثبوت، علیاکبر، نگاهی به تفسیر سرسیداحمدخان، ص۷۴ـ۸۷.
بخشی از آن، تا پایان آیه ۲۸۱ سوره بقره را که تقریباً معادل دو جزء و نیم از قرآن است، محمدتقی فخر داعی به فارسی ترجمه کرده است. ۳ - نظر خرمشاهی درباره مؤلفیکی از نویسندگان معاصر درباره او چنین مینویسد: چنانکه شیوه رایج است ابتدا کوشیدند تا حصاری نامرئی پیرامون او بکشند و او را در یک جو کنترل شده و قرنطینه نامحسوس بگیرند تا بتوانند شرایط ذهنی خاصی را که میخواهند برایش بهوجود آورند و بر گردش هالهای بکشند تا همه چیز را از ورای آن ببیند و کم کم استحاله شود و زمینه روحی برای استخدام ناآگاهانه و سپس نیمه آگاهانه و سرانجام آگاهانهاش فراهم گردد. ماموران مخفی کمپانی انگلیسی، در چهره مسلمانان و ارادتمندان جدیدش بر گرد او حلقه زدند و به نام پرداخت وجوه مذهبی و کمکهای مالی بر امور اسلامی و اداره موسسات علمی و تاسیس مدرسه دینی علیگره و جز آن، او را تقویت کردند و سپس به نام مشاور و استاد و متخصص فنی و کمک کننده به اداره مدرسه علیگره و سپس در چهرههای بینقاب، اما بهعنوان حمایت انگلستان از مسلمین هند و علاقه نایب السلطنه (لقب حاکم انگلیسی در هند که عنوان نیابت پادشاه انگلستان را داشت) به پیشرفت امور اجتماعی و فرهنگی مسلمانان و تقویت آنان در برابر هندوها، او را یکسره در اختیار گرفتند و رابطههای پنهانی و پولهای به ظاهر شرعی، کم کم رو شد و سیداحمدخان رسما همدستی با نایب السلطنه را برای حفظ بیضه اسلام و حمایت از حوزههای علمی مسلمین لازم شمرد و اعلام کرد که باید ما خواستار حکومت نایب السلطنه انگلیسی و ابقای نظام استعماری باشیم تا بدینوسیله بتوانیم استقلال، هویت و ملیت اسلامی خود را حفظ و شکوفا سازیم [۸]
خرمشاهی، بهاءالدین، تفسیر و تفاسیر جدید، ص۵۷-۵۸.
یعنی در زیر سایه بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین، دولت بریتانیا.۴ - عقاید و افکار جنجالبرانگیز مؤلفدر میان دیدگاههای کلامی سیداحمدخان، سخنان او درباره ملائکه، نبوت و معجزه و ... بسیار جنجالبرانگیز بوده، بهویژه طرح آرای خاص او درباره فرشتگان سبب شده که منتقدان او را مادیگرا بدانند. میتوان گفت: نگرش سیداحمدخان شباهت تام و تمامی به روشنفکران دیندار عصر عقلگرایی قرن هجدهم اروپا داشت که با ایمانی که تابع عقل بود نه وحی و دین، قائل به وجود خدا بودند. بهتعبیر دیگر، او معتقد به اصالت عقل و اصالت طبیعت بود. سیداحمدخان که اوج گرفتن کار و با علم و حضیض گرفتن کاروبار دین را در اروپای معاصر خود از دور و نزدیک دیده و شنیده و خوانده بود، گویی بهاین نتیجه رسیده بود که چاره از دو حالت بیرون نیست: یا باید دست از دین شست یا باید عقلگرا و علمگرا شد و حتی المقدور برای تبیین و توجیه اصول و فروع شریعت، از عقل و علم بهره جست و هرچه را در پیمانه این دو نمیگنجد انکار و اگر ممکن باشد تاویل کرد. میتوان گفت سیداحمدخان معتقد و مطمئن بود که حقیقت و حقانیت دین اسلام ابدی است ولی این حقانیت و ابدیت فقط به شرط تعبیر روز پسند و انطباق مداوم حقایق دین با دقایق علم و عقل، قابل حصول است؛ او به شرط این انطباق، تعارض و تضادی میان عقل و وحی یا علم و دین نمیدید. در واقع همه تعارضها را به نفع علم و عقل و به زیان دین و وحی، حل کرد و همان روشی را دنبال کرد که روشنفکران دیندار غربی پیموده بودند. وی، به رغم تلقیاش از وحی، همچون همه مسلمانان تصریح میکند که قرآن بر قلب پیامبر اکرم وحی شده و علاوه بر معانی، قالب الفاظ نیز از جانب خدا آمده است. [۹]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، بخش۱، ص۳۹.
[۱۰]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص یا.
۴.۱ - منصب نبوتبه عقیده سیداحمدخان، نبوت ملکه طبیعی خاصی نظیر سایر قوای بشری است که به هنگام اقتضای وقت و محیط، شکوفا میشود؛ چنانکه میوه و گل به موقع خویش میشکفند و میرسند و در اینراه، انبیا و دیگر مصلحان بزرگ جهان، تفاوتی ندارند. به عقیده او هیچ میانجیای بین خداوند و پیامبر نیست و وحی چیزی نیست که از بیرون به پیامبر برسد؛ بلکه همانا فعالیت عقل الوهی در نفس و عقل بشری او است. در واقع وحی بازتاب ژرفنای درون انسانی است به هنگام تماس با حق؛ و حقیقتی است که با آن میزید، میجنبد و به کمک آن موجودیت مییابد. سیداحمدخان در بحث نبوت تصریح میکند که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خاتم پیامبران الهی است. [۱۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص یا.
او، ضمن نقد تصورات غالب، نبوت را منصبی اعتباری ندانسته آن را قوه و استعدادی فردی بر میشمارد [۱۲]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۳۴.
که همچون دیگر قوای انسانی بهتدریج قوی میشود. ملکه قدسی نبوت قوّت یافته و هنگامی که به بروز و ظهور میرسد، در عرف عام به بعثت تعبیر میشود. [۱۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۳۴.
۴.۲ - معجزه و تاثیر دعاسید احمدخان در نتیجه همین بینش دئیستی (خداشناسانه طبیعی) اش از ذات خداوند و ارتباط او با جهان امکان وقوع معجزه و تاثیر دعا را انکار میکند. او معجزه را بهعنوان نقض یا خرق قوانین طبیعت نمیپذیرد؛ با این استدلال که به قول و قرار و وعده عملی خداوند است که این قوانین آنچنانکه هست رخ میدهد و هیچیک از آنها تخلفپذیر نیست و اگر بگوییم پدیده یا حادثهای به نحو دیگری رخ داد، خداوند را به خلف وعده متهم کردهایم. او میگوید: من معجزات را از آنجهت که خلاف عقل است انکار نمیکنم؛ بلکه انکار من از اینجهت است که قرآن، وقوع حوادث یا واقعههایی را که برخلاف قوانین و نوامیس طبیعت یا جریان عادی امور و اشیا باشند، تایید نمیکند. سیداحمدخان با همین شیوه، تاثیر دعا را نیز به آن صورت که عرف مومنان است رد میکند. به نظر او قوانین طبیعت تخطی ناپذیر است و هیچ چیز نمیتواند آنها را تغییر دهد؛ حتی خداوند هم نمیتواند برخلاف آنها کاری صورت بدهد. تنها تاثیر دعا همان اثر روحی است که بر دعا کننده وارد میشود و رنج و اضطرابهای ناشی از وقایع ناگوار زندگی را تخفیف میدهد. سیداحمدخان در تفسیر آیات راجع به معجزات و امور خارقالعاده، با تعمیم این قاعده کلامی که «خداوند از وعده خود تخلف نمیکند»، گذشته از وعدههای قولی به وعدههای فعلی خداوند اعتقاد دارد [۱۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص یه، یو.
و مراد از آنها را قوانین حاکم بر جهان و مصداق آیه شریفه «... وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّه تَبدیلاً؛» میداند. [۱۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص یو.
از نظر او، علم به مرور زمان پارهای از این قوانین را کشف کرده و قطعیت بسیاری از یافتههای علمی ثابت شده است. [۱۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص یح.
(نظریات او درباره داستانهای خارقالعاده در بخشهای مختلفی از تفسیرش آمده است [۱۸]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۸۵ـ۱۱۸.
[۱۹]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۱۲۷.
[۲۰]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص کح ـ کط.
[۲۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۱۲ـ۳۱۹.
).۴.۳ - ظهور انسانسید احمدخان کوشیده است تا ظهور انسان را بر روی کره خاکی، بهعنوان یک حادثه ویژه در طی یک روند تکامل طولانی و سختکوشانه، توجیه کند؛ اگرچه خداوند را که کلمه خلاقه کن را ادا کرده است سلسله جنبان این روند میداند. (این نظریه کم و بیش در میان برخی نویسندگان معاصر رواج یافته و بر این باورند که آیات قرآن اگر بر نظریه تکاملی آفرینش انسان دلالت نداشته باشد، لااقل مباینتی با آن ندارد و برخی جلوتر رفته، قائلند که قرآن، این نظریه را کاملا تایید میکند. [۲۲]
ایازی، محمدعلی، قرآن و تفسیر عصری، ص۲۱.
[۲۳]
خرمشاهی، بهاءالدین، تفسیر و تفاسیر جدید، ص۶۲.
).۴.۴ - ملائکهکلمه ملک (فرشته) به نظر او بیانگر قدرت بیمنتهای خداوند و قوای طبیعی نظیر آب و باد و ابر است. آشکارا میگوید: صلابت کوهها، روانی آب، نیروی رشد گیاهان، قوه جذب و دفع الکتریسیته و همه نیروهایی که مادر اشیای گوناگون جهان جلوه گر مییابیم، با کلمه ملک بیان شده است. به همین ترتیب شیطان به نظر او موجودی نیست که وجود خارجی و موجودیتی بیرون از ما داشته باشد، بلکه نشانگر قوای شر موجود در جهان است. به نظر وی، مردم فرشتگان را دارای جسم و شکل و صورت پنداشتهاند که خود متأثر از اهلکتاب بوده است. او در اثبات عدم حجیت روایات دالّ بر این امر، بهتفصیل سخن گفته و در اثبات نظر خود به اقوال ابن عربی در فصوص و شرح قیصری استناد کرده است. [۲۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۵۵ـ۶۲.
با این همه، او احتمال وجود موجوداتی با ویژگیهای ملائکه نزد عموم را رد نمیکند و بر آن است که علم نمیتواند وجود آنها را انکار کند. در عینحال معتقد است که در قرآن نمیتوان دلیلی بر وجود آنها یافت. [۲۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۵۸.
به هر حال، سیداحمدخان ایمان به ملائکه را ضروری میداند و بحث او فقط ناظر به چگونگی ملائکه است. [۲۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۱۶۶.
او بر مبنای دیدگاهی که درباره ملائکه دارد و آنها را نیروهای موجود در هستی میداند، مراد از جبرئیل را نیز همین ملکه قدسی نبوت میداند که در وجود نبی قرار دارد و واسطِ بین خدا و رسول است [۲۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۳۵.
و بدینسان آیاتی، همچون آیات نخستینِ سوره نجم، را که در آنها بهصراحت از وجود واسطهای در انتقال وحی سخن به میان آمده، تأویل میکند و آن را عکسی از تجلیات ربانی قلب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میداند. [۲۸]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۳۷.
۴.۵ - بهشت، دوزخ و آخرتسید احمدخان وجود روح را باور دارد و آن را جاوید میداند و به معاد جسمانی و روحانی معتقد است؛ اما بهشت و دوزخ را که در قرآن با تعابیر محسوس و مادی بیان شدهاند، صرفا استعاره و تمثل از احوال روحی در حیات اخروی میداند. به نظر او محال است حقیقت چیزهای ماورای حس با کلمات بیان شود، حتی اگر آن کلمات، جزو کلام الهی باشد. سخن اخیر وی با اندکی تعدیل، امروزه مورد قبول همه مفسران است؛ از جمله صاحب تفسیر المیزان که بر این امر تاکید دارد. سیداحمدخان درباره آخرت نیز دیدگاه کلامی خاصی دارد؛ او بر اساس آیه «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلْونَ؛» و روایت «وَقالَ الله تَعالی أَعْدَدْتُ لِعِبادِیَ الصّالِحینَ مالاعَیْنٌ رَأَتْ وَلا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاخَطَرَ علی قَلْبِ بَشَرٍ» (خداوند تعالی میفرماید: نعمتهایی برای بندگان شایستهام آماده کردهام که هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچکس خطور نکرده است) که محتوای آن دو را حاکم بر نصوص دیگر میداند، بر اینباور است که نعمتها و عذابهای آخرت، آنچیزی که مفسران از ظاهر آیات پنداشتهاند، نیست بلکه تمام این توصیفات، مثالهایی هستند متناسب با ادراک و فهم ما. [۳۰]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۴۳ـ۴۴.
به گفته وی، مراد خداوند از ذکر نعمتها و عذابها، راحت و لذت و رنج و الم حاصل از آنهاست. [۳۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۴۵.
او تصریح میکند که حمل این آیات بر مفاهیم ظاهری آنها، مخالف عقل و منافی مقصود اصلی بانی اسلام است و به حقانیت و عظمت و تقدس مذهب صدمه میزند. [۳۲]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۴۷.
وی اگرچه وجه این تنافی را تبیین نمیکند، بهنظر میرسد که وجه آن در محدود کردن آخرت به نعمتهای محدود مادّی باشد.با این همه، او اصل آیات را میپذیرد و حتی این شیوه بیان قرآن را توجیه میکند و آن را برای دینی که میخواهد نفوس همه آدمها، از عامی تا عالِم، را تربیت کند، ضروری میداند. [۳۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۴۸ـ۴۹.
۴.۶ - نسخ«انکار نسخ» در آیات احکام، یکی از عقاید غوغا برانگیز اوست. او معتقد است که در احکام اسلام نسخ واقع نمیشود بلکه تنها ادیان هستند که هر یک، احکام دین پیش از خود را نسخ میکنند و از این لحاظ، اسلام ناسخ ادیان پیشین است. [۳۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص کب.
از نظر او، در هیچیک از آیات مورد ادعا، تفاوت حیث و جهت وجود ندارد تا بتوان آنها را مخالف هم تلقی کرد و مدعی نسخ شد. [۳۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۱۹۷.
[۳۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۴۵ـ۲۴۶.
[۳۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۶۲.
همچنانکه نمیتوان به اخبار آحاد برای نسخ قرآن تمسک جست. [۳۸]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۴۵ـ۲۴۶.
[۳۹]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۵۶.
افزون بر آن، دعوی اجماع هم با وجود مخالفانی از علما [۴۰]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۱۹۳.
در اینباره پذیرفته نیست.او علاوه بر آنکه منکر وجود نسخ است، در برابر قول به نسخ التلاوة و تحریف نیز بهشدت موضع میگیرد. [۴۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۱۹۲.
[۴۲]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۱۲۴ـ۱۳۳.
۴.۷ - آیات الاحکامسیداحمدخان در بحث از آیات احکام، از موضع فقهی بحث نمیکند تا چگونگی استنباط حکم از آیه را باز گوید، بلکه متکلمانه به موضوعاتی میپردازد که معاندان دین به آن هجوم بردهاند و میکوشد تا آنها را به طور علمی و عقلانی توجیه کند. اما در این بررسی نتوانسته به حکمت تمام جزئیات احکام بپردازد یا اختلافات فقهی مذاهب مختلف را طرح کند، از اینرو کوشیده است تا با ارائه تقسیمات خودساخته، دایره احکامی را که قرار است حکمت آنها را بنمایاند، محدود سازد. [۴۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۱۹ـ۲۲۳.
او همچنین در بحث خود، تنها به آیات ناظر به یک موضوع و حکم توجه میکند و از احادیث سخنی بهمیان نمیآورد. با توجه به اینکه او فقیه نبوده و نمیخواسته بحث فقهی کند، میتوان شیوه برخورد او را دالّ بر انکار احکامِ برگرفته از حدیث ندانست، چنانکه در بحث از حج، هم به ارکان حج که در قرآن آمده، اشاره میکند هم به مواردی که در قرآن نیامده است، از جمله میقات یا نوع لباس، که ذکر نشدن آنها را در قرآن دلیل واجب نبودنِ آنها نمیداند. [۴۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۷۶ـ۲۷۹.
وی در موارد مختلف، داوری درباره حدیث را خارج از بحث خود معرفی میکند؛ [۴۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۴۳.
با اینهمه، در برخی از فقرات بحثها، بیمهری وی به حدیث تا حدی نمایان است. [۴۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۳۸ـ۲۴۴.
سیداحمدخان، در مواردی، از بحث متکلمانه فراتر رفته فتوا میدهد. اجتهادهای او، صرفنظر از پرسش درباره صلاحیت وی، در مواردی شاذ مینماید. همچنانکه برای قربانی کردن در حج، با توجه به اینکه در زمان او گوشت حیواناتِ قربانی شده بیمصرف میمانده، ضرورتی قائل نیست. [۴۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۹۱.
در بحث ربا نیز گرفتن آن را از فقرا جنایت، و از متمکنان بیاشکال میداند. سود سپرده بانکها را نیز (که از نظر وی برای مقاصد تجاری و پیشرفت اقتصادی است) بدون اشکال میداند. [۴۸]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۳۴ـ۳۳۶.
۴.۸ - تاویلات سیداحمدخان درباره معجزاتسیداحمدخان، شکافته شدن دریا برای حضرت موسی را بهعنوان جزر و مد تعبیر کرده است؛ [۴۹]
هندی، سیداحمدخان، تفسر القرآن و هو الهدی و الفرقان، بخش اول، ص۱۳۲ - ۱۱۰.
جاری شدن آب از ضرب عصای موسی را به پیدا کردن چشمه سارها از بالای کوهستان تفسیر نموده است؛ [۵۰]
هندی، سیداحمدخان، تفسر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۱، ص۱۵۰.
معنای ضرب را ضرب فی الارض (راه پیمودن در زمین برای یافتن آب) و حجر را به معنای کوهستان گرفته است. درباره حضرت عیسی نیز منکر ولادت وی بدون پدر شده و بر اینباور است که چنانکه در انجیل متی و لوقا آمده است حضرت مریم در عقد شرعی یوسف نجار بوده و قول مریم لم یمسسنی بشر ناظر به پیش از در آمیختن یوسف با وی بوده است. [۵۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۱۷.
[۵۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۳۵.
او، سخن گفتن عیسی در گهواره [۵۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۴۲.
نزول مائده آسمانی بر او، [۵۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۲۲۰.
شفای بیماران و احیای موتی [۵۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۱۷ به بعد.
آفرینش پرنده از گل [۵۸]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۱۹۶.
و عروج آن حضرت و زنده ماندنش را انکار میکند [۵۹]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۴۸ به بعد.
و پذیرفتن آنها را از سوی علمای اسلام متاثر از اخبار یهودیان و مسیحیان میداند و سرانجام معجزات پیامبر اسلام از جمله یاری رساندن فرشتگان به او را در جنگها مورد انکار قرار میدهد. [۶۰]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۴۸ به بعد.
حاصل آنکه میگوید: معجزه اگر هم وقوع پیدا کند هیچوقت در آن، چنین وضوحی برای حق و واقعی بودن و نیز از طرف خدا بودن آن یافت نمیشود. [۶۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۱۵۱.
نظیر اینگونه تاویلات را، محمدحسین ذهبی از یکی از نویسندگان معاصر خویش گزارش میکند: وی درباره مصائب وارد بر حضرت ایوب میگوید: این مصیبتها، مصیبت نافرمانی قوم وی بوده است که تمامی انبیا به آن گرفتار بودهاند و مقصود از ارکض برجلک [۶۲]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۳۸.
[۶۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۴۲.
همان سعی و کوشش و جدیت در امر تبلیغ است که سرانجام آن هذا مغتسل بارد و شراب: [۶۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۳۸.
[۶۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۴۲.
پاکی درونها و نوشیدن آب گوارای موفقیت و دستیابی بههدف است و مقصود از «و وهبنا له اهله و مثلهم معهم» [۶۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۳۸.
[۶۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ج۳، ص۴۲.
ایمان آوردن کسان و دیگران به او و پیروی کردن آنان از اوست.۵ - مقاله سیدجمالالدین درباره تفسیر سیداحمدخانسیدجمالالدین اسدآبادی در یکی از تبعیدهای خود که در هند بهسر میبرد، با سخنان و مقالات سیداحمدخان آشنا شد و با شامّه تیز خود به دهریگری یا اصالت طبیعی بودن او پی برد و به قول بسیاری از صاحبنظران، رساله پنچریه را در رد او و همفکرانش نوشت. مقاله ویژهای با عنوان تفسیر و مفسر درباره این تفسیر دارد که در آن آمده است: شنیدم که شخصی در حالت کبر سن و کثرت تجربیات و سیاحت ممالک فرنگ، پس از کد و جهد، بهجهت اصلاح جامعه اسلامی تفسیری بر قرآن نوشته است ... و گمان بردم که گمشده خود را یافتهام؛ ولی چون تفسیر بهنظر (م) گذشت (دیدم) به هیچوجه در راه یاد شده قدم نگذارده، تنها همت خود را بر آن گماشته که هر آیهای که در آن ذکری از ملک و یا جن و یا روح الامین و یا وحی و یا جنت و نار و یا معجزهای از معجزات انبیا (علیهمالسّلام) میرود، آن آیه را از ظاهر خود برآورده به تاویلات بارده زندیقهای قرون گذشته تاویل نماید. فرق همین است که زنادقه سلف دانشمندانی بودهاند و این مفسر بیچاره بسیار عوام است؛ لهذا نمیتواند اقوال ایشان را هم بهخوبی فراگیرد ... و عجیبتر آن است که این مفسر، رتبه مقدسه الهیه نبوت را تنزل داده، به پایه رفارمر (واژهای انگلیسی است (refomer) به معنای مصلح مذهبی) فرود آورده و انبیا (علیهمالسّلام) را چون واشنگتن و ناپلئون و ... گمان کرده است... (با تلخیص و نقل به معنا) [۶۹]
اسدآبادی، لطفالله، مقالات جمالیه، ص۱۰۴-۹۷.
تذکر: شاید گفته شود که روا نبود تا ایناندازه (درباره شناسایی افکار و عقاید سیداحمدخان) سخن به درازا کشیده شود! ولی باید توجه داشت که در واقع، از شخص سیداحمدخان سخن نمیگوییم؛ بلکه سخن از یک جریان است که در جهان اسلام از همان زمان آغاز شده و همچنان بهدست خود باختگان گوناگون (که دست استعمار از ورای آن مشهود است) و هدف آن نیز جز سست کردن باورهای دینی نیست تا زمینه برای سلطه استثمارگران فراهم گردد. لذا توجه دادن نسل حاضر به سرمنشا اینگونه افکار و اندیشههای بهظاهر نو ولی از پیش ساخته، ضرورتی است که وظیفه دینی و ملی ما آن را ایجاب میکند. البته بر این باوریم که روشنفکران علاقمند به دین، خود به این حقیقت تلخ واقفند و در سایه عنایت الهی از گزند آفات مصون خواهند بود. «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین؛ آنانکه در راه ما بکوشند، هر آینه راه را به آنان نشان میدهیم. خداوند همواره با نیکاندیشان و نیکگفتاران و نیک کرداران است.» ۶ - ویژگیهای تفسیرتفسیر سیداحمدخان از ویژگیهایی برخوردار است که به آنها پرداخته میشود. سیداحمدخان، معدودی از آیات را گزینش و تفسیر میکند. او میکوشد تا از یک سو، دیدگاه مسلمانان را اصلاح کند و عواماندیشیها و خرافات و ناخالصیها را از آن بزداید [۷۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص ط.
[۷۲]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۸۹.
و از سوی دیگر، به اعتراضات مخالفان و مستشرقان پاسخ گوید. [۷۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۶۳.
[۷۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۹۲.
[۷۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۲۶.
به همینسبب، به آیات اخلاقی چندان توجه نمیکند و بر موضوعات کلامی، مانند ملائکه و نبوت و آخرت، متمرکز میشود و بر اساس دیدگاههای خاص کلامی به تفسیر مجدد داستانها میپردازد. سیداحمدخان، بسمله را آیهای از آیات هر سوره میداند و محدوده آیات را توقیفی ندانسته، هر مفسر را مجاز به تعیین آن با توجه به تناسب کلام میداند. با این همه در شمارهگذاری آیات و تعیین ابتدا و انتهای آن، از روش گوستاو فلوگل، قرآنپژوه آلمانی قرن سیزدهم / نوزدهم، در نجوم الفرقان پیروی میکند و برای پرهیز از اخلال در شماره آیات، برای بسمله شمارهای مستقل قرار نمیدهد. [۷۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۹ـ۱۰.
وی به بحث احکام نیز عنایتی خاص دارد و میکوشد تا وجه حکیمانه احکام را باز نمایاند و کارآمدی آن را در روزگار کنونی محقق سازد. به عقیده سیداحمدخان، الفاظ قرآن مجید کلام خداست، اما چون به عربی نازل شده، باید در درک آن همان قواعدی را در نظر گرفت که برای درک کلام یک عربیدان بسیار فصیح و بلیغ در نظر میگیریم. بر همین اساس، او معتقد است همانطور که گوینده فصیح و بلیغ در کلام خود استعاره، مجاز، کنایه، تشبیه و تمثیل بهکار میبرد، قرآن هم از همه این صنایع لفظی بهره برده است. [۷۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص کد ـ که.
[۷۸]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۱۹.
[۷۹]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۲۸ـ۲۹.
از اینرو او در موارد متعدد، آیات قرآن را بر معانی غیرحقیقی حمل کرده، به مجاز میگراید. [۸۰]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش ۱، ص۵۲.
[۸۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش ۱، ص۱۲۰.
از نظر سیداحمدخان، برای درک معنای لغت باید به معنای آن در عصر نزول توجه کرد، اگر چه دسترسی به آن را در تمام موارد ممکن نمیداند و معتقد است که ناچار باید به آنچه رسیده اکتفا کرد و در کنار آن از شیوه استعمال آن واژه در خود قرآن، برای درک معنای آن یاری جست. [۸۲]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص که.
[۸۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۱۷۷ـ۱۷۹.
او درباره لغات به اختصار بحث میکند [۸۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۱۳۴.
[۸۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۱۵۰.
و عموماً سند قول و نظر خود را ارائه نمیدهد و در مواردی که بدان تصریح میکند، نه به منابع دست اول، بلکه به تفاسیر ارجاع میدهد. [۸۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۲۸.
از نظر مؤلف، قرآن هم طبق شیوه گفتگوهای انسانی، صنایع لفظی را بهکار میگیرد و هم از شیوههای گوناگون القای معنا استفاده میکند و دلایل لِمّی، دلیل اقناعی، خطابی و مانند اینها را نیز بهکار میبندد. [۸۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص که.
بنابراین، قرآن برخی عقاید مشرکان و اهلکتاب را مفروض میگیرد و نظر خود را، بدون محاجّه درباره درستی و نادرستی این مفروضات، بیان میکند. [۸۸]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۱۷۱ـ۱۷۲.
از نظر او، اگرچه این باورها لزوماً صحیح نیستند، نادرستی آنها در حقانیت و صحت قرآن خللی بهوجود نمیآورد، زیرا در اصل استدلال، این مفروضات مقصود اصلی گوینده نبودهاند. [۸۹]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص یج.
از اینرو او اینگونه باورها را که برای همزبانی با مردم عصر نزول عنوان شده، کلام «غیر مقصود» میخواند.از همین منظر، مسئله هفت آسمان و دروازه داشتن آسمان را (که در آیه ۴۰ سوره اعراف مطرح شده) عقاید رایج مردم عصرِ نزول معرفی میکند. [۹۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۵۳.
سیداحمدخان، در مقام تفسیر، برای اثبات برداشتهای خود از قرآن و اسلام، بارها به حدیث استشهاد میکند. [۹۲]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۳۸.
[۹۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۴۳.
[۹۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۴۴.
[۹۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۹۴.
[۹۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۲۴.
در مواردی، همچون بحث از آخرت، نیز تفسیر خود را بر اساس تنها یک روایت استوار میسازد؛ [۹۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۴۳.
با این همه به حدیث چندان اعتماد نداشته و بارها از ضعف روایات سخن گفته است. وی برای رد یا پذیرش روایات هیچ ملاکی ارائه نمیکند.(نمونههایی از دیدگاههای او راجع به روایات اسباب نزول، نسخ و قصههای قرآن در بخشهای مختلف تفسیرش آمده است.) [۹۸]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص کب.
[۹۹]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۵۱.
[۱۰۰]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۴۳ـ۲۴۶.
[۱۰۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۵۶.
[۱۰۲]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۱۵.
۶.۱ - استناد به تورات و انجیلسیداحمدخان در مواردی به تورات و انجیل استناد میکند. او در بحث از ملائکه، برای تبیین نظر خود، به دیدگاه اهلکتاب و مشرکان در اینباره اشاره دارد، [۱۰۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۱۷۳ـ۱۷۸.
همچنانکه در بحث از احکام نیز، بهضرورت، دیدگاه اهلکتاب را مطرح میکند. [۱۰۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۶۲.
وی در بحث از داستانهای قرآن و تبیین جزئیات، بیش از همهجا از این دو کتاب بهره میگیرد.او تاریخ و حدیث را دو منبعِ شناخت داستانها میداند [۱۰۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۰۰.
[۱۰۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۱۵ـ۳۱۶.
و معتقد است که تاریخ در مواردی انگشت شمار در تورات و انجیل متجلی شده است. [۱۰۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۱۲۵.
[۱۰۸]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۱۸۷ـ۱۸۹.
[۱۰۹]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۰۴.
[۱۱۰]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۲۰۷.
[۱۱۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۰۱.
[۱۱۲]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۱۶.
با وجود این، در نقل او از تورات و انجیل، اثری از اسرائیلیات نیست. او در مواردی که بین گزارش اهلکتاب و قرآن همخوانی نمیبیند، میکوشد دور از هرگونه تعصب و پیشداوری برتری قرآن را با دلایل عقلی و براهین معتبر علمی اثبات کند. [۱۱۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۱۰ـ۳۱۲.
[۱۱۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۲، ص۳۲۶ـ۳۲۷.
۶.۲ - تفسیر آیات طبق علوم روزسیداحمدخان، همچون دیگر مفسران متأخر، به یافتههای علمی بسیار توجه کرده است. وی طبیعت را فعل خدا و قرآن را قول او میداند و مخالفت بین گفتار خدا با مصنوعاتش را محال میشمارد. [۱۱۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص کد.
او یافتههای علوم جدید را بر قیاس و فرض مبتنی نمیداند و معتقد است که تجربه آن را به سرحد مشاهده و یقین رسانده است. [۱۱۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص ی.
اگرچه تغییر باورهای علمی را نیز محتمل میداند. [۱۱۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص لب.
او بر مسلمانان واجب میداند که قرآن را در پرتو پیشرفت دانش بشری مجدداً تفسیر کنند. [۱۱۸]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص لج.
هرچند به این اشکال نیز واقف است که تطبیق دادن قرآن با علوم، آن را در معرض تغییر و تحول همیشگی قرار میدهد، معجزه بزرگ قرآن را در این میبیند که قرآن با حقیقت امور مطابق است و هر درجه علم پیشرفت کند، الفاظ و کلمات قرآن هم با آن مطابقت خواهند داشت و در صورت تغییر یافتههای علمی در خواهیم یافت که نقصان از علم ما بوده و قرآن از هر نقصی مبراست. [۱۱۹]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص لب.
البته او تمام معارف قرآنی را مصداق این تطبیق نمیداند و تصریح میکند که علومی که به تعلیمات روحانی باز میگردند (یا به تعبیر خود وی، حاوی لااله الاالله و محمد رسولالله هستند) هیچگاه تغییر نخواهند کرد. [۱۲۰]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص لج.
مهمترین استفادهای که او از علم در تفسیر خود میکند، در تعیین معنا و مراد آیه است و علم را قرینهای میداند که در کنار دلایل عقلی موجب میشود تا از ظاهر لفظ منصرف شده به مجاز بگراییم، [۱۲۱]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص کو.
همچنانکه در بحث از امور خارقالعاده، قوانین علمی را وعده فعلی خداوند میداند که خداوند از آن تخلف نمیکند [۱۲۲]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص یو.
و آگاهی به آن، ما را از برداشتهای اشتباه در تفسیر این دسته آیات باز میدارد. [۱۲۳]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص کط.
اما نکته آن است که او اگرچه بهطور کلی به علم استناد میجوید، در تفسیر خود بهندرت به یافتههای معیّن و جزئی علم اشاره میکند. ۶.۳ - تفسیر مباحث کلامیمؤلف در تفسیر آیات کلامی، در بحث از صفات خدا، به مجاز میگراید و انتساب دست و پا و برخی حالات انسانی را به خداوند، معارض دلیل عقلی میداند [۱۲۴]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص که.
و تجلی را میپذیرد، اما اینرا که خداوند در یک صورت مادی یا فانی بگنجد، محال میانگارد. [۱۲۵]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، ص۱۲۶.
در عینحال، او بین قدرت مطلقه خداوند و وفا به وعدههایی که خداوند از سر اختیار در قرآن داده، تعارضی نمیبیند و تصریح میکند که خداوند از وعدههای خود تخلف نمیورزد. [۱۲۶]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش۱، مقدمه، ص ید.
(نمونهای از مباحث کلامی راجع به جبر و اختیار در بخش یک تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان سیداحمدخان، [۱۲۷]
هندی، سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، بخش ۱، ص۱۹ـ۲۶.
آمده است).تفسیر سیداحمدخان تلاشی است برای ارائه تفسیری نو از قرآن که به سبب مطرح کردن برداشتهایی مخالف برداشتهای رایج مسلمانان، بهشدت از آن انتقاد شده است. دیدگاههای او در تفسیر پارهای از آیات، در میان اندیشمندان اسلامی معتقدانی یافته است. در مجموع، ناتوانی او در تشخیص صحت و سقم حدیث، بیشترین لطمه را به تفسیر او زده است. ۷ - فهرست مقاله• محمد اکرم، «سرسیداحمدخان هندی و دانشگاه علیگر»، ترجمه علی قلی قرائی و رسول جعفریان، تاریخ و فرهنگ معاصر، سال ۱، ج ۲ (زمستان ۱۳۷۰). • علیاکبر ثبوت، «نگاهی به تفسیر سرسیداحمدخان»، نامه فرهنگ، سال ۳، ش ۱ (بهار ۱۳۷۲). • سیدجمالالدین اسدآبادی، مجموعه رسائل و مقالات: «رساله تفسیر مفسر»، چاپ هادی خسروشاهی، تهران ۱۳۷۹ ش. • سیداحمدخان، تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، ترجمه محمدتقی فخرداعی گیلانی، بخش ۱، تهران، بخش ۲، تهران ۱۳۳۲ ش. • موسی صدر و امانالله فرید، «تحولات تفسیرنگاری در قرن چهارده»، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، ش ۷ـ ۸ (پاییز و زمستان ۱۳۷۵). • ایگناتس گولدتسیهر، مذاهب التفسیر الاسلامی، ترجمه عبدالحلیم نجّار، قاهره ۱۳۷۴/ ۱۹۵۵. • وحید اختر، «سرسیداحمدخان و اندیشه دینی»، ترجمه رسول جعفریان، تاریخ و فرهنگ معاصر، سال ۱، ش ۱ (مهر ۱۳۷۰). • Ernest Hahn، "Sir Sayyid Ah ¤ mad Kha ¦ n's The controversy over abrogation ( in the Qur'a ª n )"، The Muslim world، LXIV (۱۹۷۴). ۸ - پانویس
۹ - منبعمعرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۵۰۹-۵۱۶. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر سیداحمدخان»، شماره۳۷۱۰. |